کارشناس مسائل بین الملل گفت: متأسفانه دولت معتقد است که میدان و دیپلماسی با هم تناقض دارد و یک کشور یا باید بر قدرت نرم و یا بر قدرت سخت تکیه کند اما در نگاههای واقعبینانه و معقول، بین این دو مسئله همپوشانی وجود دارد.
حنیف غفاری کارشناس مسائل بین الملل درباره صوت 3 ساعتهی منتشر شده از مصاحبه محمدجواد ظریف که با واکنشهای بسیاری مواجه شده است، گفت: این پدیده باید در دو بُعد مورد واکاوی و تحلیل قرار بگیرد؛ یکی خودِ متن و یا محتوای صوت و یکی فرامتن صوت به این معنا که اولا این صوت چه محتوایی داشته و ثانیا این محتوا در چه زمانی، به چه شکلی و در چه بستری افشا شده و باید بین این دو مقوله تفکیک و تمایز منطقی و عقلانی ایجاد کنیم.
وی افزود: اینکه در فاصلهی دوماه مانده تا انتخابات چنین صوتی، به قول معروف لو نمیرود و بلکه به صورت کانالیزهشده از شبکهای مانند «ایران اینترنشنال» سر در میآورد، نشان میدهد که فرایند افشای این صوت، افشای هدایتشده بوده و نمیتوان با سادگی به این پدیده نگریست. به نظر میرسد یک جریان با افشای این صوت در نظر دارد بحث دوقطبیسازی در انتخابات را که بارها راهبردی بوده که متأسفانه برای کشور هزینههای زیادی داشته و هیجانی کاذب را به جامعه منتقل کرده را القا کند.
این کارشناس مسائل بین المللی اظهار داشت: درباره محتوای این صوت نیز اینکه بخشی از این موارد مربوط به نظرات مبنایی و تئوریک آقای ظریف بهعنوان وزیر امور خارجهای است که 8 سال سکان سیاست خارجی کشور را در دست گرفته است. اینکه او قدرت نرم را ارجحِ بر قدرت سخت میداند و یا اینکه میدان جنگ را مغلوب و متغیری وابسته به میدان دیپلماسی میداند، متأسفانه نگاه و دیدگاهی است که در 8 سال اخیر در وزارت خارجه و دولت شاهد آن بودیم و هزینههایی مانند آنچه بعد از انعقاد برجام در جریان مذاکرات و حتی بعد از خروج ترامپ از برجام دیدیم و محاسبه ایدهآلگرایانه درباره مباحث دیپلماتیک به محاسبات مبنایی در حوزه سیاست خارجی کشور تبدیل شد و نقطهی ثقل کشور در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی برجام شد و ما اثر آن را در معیشت مردم و گردش اقتصادی کشور دیدیم.
** دیدگاه رئیسجمهور و وزیر خارجه این است که قدرت نرم بر قدرت سخت احاطه دارد
غفاری با بیان اینکه بخشی از محتوای این صوت ناظر بر رویکرد مبنایی وزارت خارجه و دولت است و فراموش نکنیم که این نگاه مبنایی بین آقای روحانی، ظریف و اعضای دولت مشترک است، خاطر نشان کرد: به یاد داریم رئیسجمهور در مناظرات انتخاباتی سال 1396 صراحتا اعلام کرد که “شما با قدرت موشکیتان نمیخواستید بگذارید توافقات به نتیجه برسد”؛ که البته منظورش به نهادهای نظامی کشور بود و او نیز در نگاه مبنایی خود معتقد است که قدرت نرم محیطِ بر قدرت سخت است و نه اینکه قدرت سخت بهعنوان قدرت واقعی ابزار چانهزنی ما را در مذاکرات تقویت میکند.
وی تصریح کرد: بخش دیگر اما حالت تئوریک ندارد و به قول جریان اصلاحطلب از جنس افشاگری است و ادعا میکنند که این صوت نشان داد که وزارت خارجه کارهای نیست و حوزه سیاست خارجی کشور از دست وزیر خارج است و دولت نمیتواند کاری کند و این در حالی است که همه به خوبی میدانند که اگر واقعا چنین چیزی بوده و هست، پس وزیر خارجه و اعضای دولت چرا آمدند و سکان را در دست گرفتند؟
این کارشناس مسائل بین الملل اضافه کرد: مطمئن باشیم که دولت و وزارت خارجه قدرت مانور پررنگی داشتند و طبق آن شاهد بودیم که حتی در انتخابات سال 1396 ادعا کردند که “ما علاوه بر تحریمهای هستهای، بقیه تحریم ها را هم بر میداریم”. اینکه این نگاه بازدارنده، ایدهآلگرایانه و متأسفانه مخرّب در سیاست خارجی را الان و دو ماه مانده تا پایان عمرِ واقعیِ دولت تا انتخابات بگویند که عواملی بوده که نگذاشتند در عرصه سیاست خارجی کار کنند، این هم جفا به نظام است و هم انکار و قلب حقایقی که در حوزه امنیت و سیاست خارجی کشور وجود دارد.
غفاری گفت: اینکه بخشی محتوا، بخشی تئوری و بخشی نیز فکری است، قطعا در یک فضای طبیعی و غیر هدایت شده بهوجود نیامده و باید مراقب بود که اهداف واقعی این کار چیست و باید مراقب دوقطبیسازی که میخواهد در انتخابات از سمت جریان طرفدارِ مذاکره با غرب به نحوی صورت میگیرد، بود و باید برخورد هوشمندانهای با ماجرا بشود و از سوی دیگر با برخورد قاطعانه در ذیل منافع ملی و توجه به سوابق و آرمانهای نظام، بتوان از این مانع عبور کرد.
** میدان و دیپلماسی با یکدیگر همپوشانی دارند
وی در ادامهی این گفتوگو درباره اینکه آیا دوگانه دیپلماسی و میدان که مطرح شده، واقعیت دارد یا نه، تصریح کرد: میدانیم که هر کشوری در حوزه امنیت و سیاست خارجی شاهد تبلور قدرت سخت و نرم هستیم و این یک قاعده کلی است. در برخی نگاههای ایدهآلگرایانه و غیر واقعبینانه، این دو در مقابل هم هستند که نوعی نگاه خطرناک و هزینهساز است که متأسفانه دولت ما هم این نگاه را دارد و میگویند که این دو با هم تناقض دارد و یک کشور یا بر قدرت نرم و یا بر قدرت سخت تکیه کند اما در نگاههای واقعبینانه و معقول، بین این دو مسئلههمپوشانیوجود دارد و قدرت نرم و سخت بهعنوان دو بازوی یک کشور یکدیگر را تکمیل میکنند اما اگر خدای ناکرده در دستگاه سیاست خارجی کشور، این تفکر به وجود آید که یک بال داریم و نام آن دیپلماسی است و برای اینکه آن را به حرکت در آوریم، باید بال قدرت سخت را قیچی کنیم، اینجا نتیجه همان چیزی میشود که در سالهای اخیر دیدیم. اولین مسئله این است که قدرت سخت و نرم هر دو وجود دارند و در نگاه معقول همپوشانِ هم هستند و خیلی مواقع مکمل یکدیگر هستند و نه نافی یکدیگر.
این کارشناس مسائل بین المللی درباره اینکه گفته شده دیپلماسی فدای میدان شده است، خاطر نشان کرد: ما شاهد بودیم که به همت شهدای بزرگواری مانند شهید سلیمانی وقتی شبکه مقاومت در منطقه شکل گرفت و اضلاع و ارکان آن به وجود آمد، طرف آمریکایی و طرفهای غربی به این نتیجه رسیدند که ناچارِ به امتیاز دادن به ایران هستد. خوب است که مذاکرات سعدآباد را به یاد بیاورند که سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه در دورانی که افرادی به قولِ معروف «نرم» از این سه کشور به ایران آمدند، صریحا به ما اشاره کردند که “شما حتی حق داشتن چند عدد سانترفیوژ را ندارید”.
** میدان برای حفاظت از دیپلماسی سینه سپر کرد
غفاری عنوان کرد: غنیسازی 60 درصدی، مصوبهی مجلس و اولتیماتوم به آژانس و فراتر قدرت منطقهای و میدانی ماست که طرف مقابل را به ایننتیجه رسانده که ناچار است در برابر ایران از بسیاری از خواستهها و تاکتیکهای خود عقبنشینی کند. بنابراین قدرت سخت ما بوده که برای حفاظت از دیپلماسی سینهی خود را سپر کرد و موجب شده که دست مذاکرهکنندگانِ ما پر باشد.
وی گفت: اگر در همین مذاکرات برجام میخواستیم با نگاه دپیلماتیک جلو برویم، الان نه غنیسازی 20 درصد و نه اولتیماتوم به آژانس را داشتیم و پای میز مذاکره فقط باید بر سر اینکه چقدر باید امتیاز بدهیم، صحبت میکردیم و یا اگر خدای ناکرده گروهی مانند داعش و جبهه النصره در منطقه قدرت بیشتری میگرفتند و خلافتهای متعدد تشکیل میدادند امروز ناچار بودیم در صحنهی منطقه هم از دست پایین با طرف مقابل حرف بزنیم.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: اینکه امروز دست ما پر است و دست برتر داریم به این دلیل است که توانستیم در سوریه و عراق بازیِ خطرناکِ آمریکا، رژیم صهیونیستی و رژیم سعودی را مهار کنیم و در جنگ یمن با حمایت از جبهه مقاومت یمن کاری کنیم که رژیم سعودی به این نتیجه برسد که هیچ پیروزی در یمن بهدست نخواهد آورد و رزمندگان مقاومت یمن با الهامگیری معنوی و مستشاری از ایران این پیروزی را رقم زدند. هر عقل سلیم و هر نگاه راهبردی بیطرفانهای به این نتیجه میرسد که عامل غالب ما قدرت سخت بوده و عاملی که ذیل قدرت سخت توانسته توان بگیرد، قدرت دیپلماسی ما بوده است. متأسفانه تا وقتی این باورهای مبنایی و تئوری بازدارنده و ایدهآلگراییهای کاذب در حوزه سیاست خارجی ما اصلاح نشود، شاهد امثال این جملات و مواضع هزینهساز خواهیم بود.
** شهید سلیمانی میدانست کجا باید دیپلماسی را در راستای اهداف کشور خرج کند
غفاری هم چنین درباره اینکه در نشر این صوت گفتوگو، شهید حاج قاسم سلیمانی و اقدامات ارزندهی او به نوعی مورد ظلم قرار گرفت نیز اظهار داشت: کاری که شهید سلیمانی بزرگوار این فرمانده مقاومت که همچنان هم بعد از شهادت نیز میدان نبرد را فرماندهی میکند و همه تحت امر او هستیم، یکی از اقدامتش این بود که اولا رصد هوشمندانهای از بازی دشمن داشت و اقداماتی مانند مذاکره با روسیه در خصوص ورود بههنگام به صحنه نبرد با دشمن داعشی بر اساس این نگاه عمق سردار سلیمانی صورت گرفت. این شهید بزرگوار اتفاقا متوجه شد که کجا باید دیپلماسی را در راستای تقویت منافع منطقه و ایران خرج کند و فراتر اینکه شهید سلیمانی محور مقاومت را به شبکهی مقاومت تبدیل کرد؛ محوری که بین ایران، سوریه، حماس و حزبالله شکل گرفته بود به یک شبکه و چند ضلعی تبدیل شد. مقاومت در یمن و کشورهای مخلتف منطقه ریشه دوانید و این هم پیروزی گفتمانی برای مقاومت و هم یک پیروزی نظامی و میدانی است.
وی گفت: ما از وزارت خارجه نمیخواهیم درخصوص از دستاورد تمجید کند و البته این دستاورد به قدری بزرگ است که نیاز به تمجید دیگران ندارد ولی با نگاه واقعبینانه و نه ایدهآلگرایی این دستاورد را مورد قضاوت قرار دهد. اگر شهید سلیمانی حضور نداشت و نگاه راهبردی، عملیاتی، گفتمانی و معنوی او و همرزمانش در کشورهای مخلتف عضو محور مقاومت وجود نداشت، امروز شاهد بودیم که دولت اوباما که خود داعش را تأسیس کرد، دولت ترامپ و دولت بایدن قطعا نهتنها از بحث امتیازدهی به ایران سخنی نمیگفتند بلکه خود را در مقامی میدیدند که برای ریزترین اقدامات در کشور ما هم میخواستند تعیین تکلیف کنند. این اقدامات فراتر از یک دستاورد است و صیانت از آن نیز فراتر از یک وظیفه ملی و بلکه یک وظیفه منطقهای و تضمینکنندهی ثبات و امنیتی است که شهدای مقاومت آن را به ارمغان آوردهاند.